اولین روز نوشت

   آنیوو گایز!!! 

   چطورین بچه ها ؟؟؟

   یکشنبه بود که بهتون گفتم بهم انیمه معرفی کنید، به خاطر همین چون وای فای ندارم ترجیح دادم از نت شبانه ایرانسل استفاده کنم تا بتونم انیمه ها و فیلم هایی که میخواستم رو دانلود کنم.

   زمانی که داشتم به دانلود فیلم ها فکر میکردم و از اونجایی که من عاشق فیلم دیدنم، به هیچ چیز دیگه توجهی نشون نمیدادم، تا حدی که قرار بود فردای همون روز که دوشنبه بود، امتحان ریاضی‌ام رو بدم و خب اونقدا هم بلد نبودم.

   ساعت که از دو شب رد شد، من عین گرگی که یه عالمه بره پیدا کرده و از چوپانم خبری نبود، شروع کردم به شکار فیلم ها و انیمه هایی که میخواستم ببینمشون. 

   بعد از اینکه فیلم هام رو دانلود کردم یه نگاهی به ساعت انداختم و با نگاه به ساعت سر جام خشکم زد و گفتم :(( چجوری ساعت هفت و نیم صبح شد :( ؟؟؟)).

   خیلی خوابم میومد، ینی طوری که نمیتونستم روی پاهام وایستم و فقط دراز کشیدم که سر دردی که از بی خوابی داشتم خوب بشه.

   مدتی گذشت، با صدای بلند بابام از خواب بلند شدم که میگفت :(( بلند شو!!! مگه تو ساعت ۸ امتحان نداشتی؟؟))، من که هنوز چشام خواب‌آلود بود، رفتم و در کمال آرامش لباسمو پوشیدم و گفتم منو برسون حالا که دیر شده. :)

   ساعت هشت و نیم شده بود وقتی که به محل امتحان رسیده بودیم و مطمئن بودم که به هیچ عنوان به من اجازه نمیدن که امتحان بدم. :( 

   زمانی که داخل سالن شدم، مسئول امتحانات اومد و گفت کجا بودی؟؟؟ گفتم خواب موندم و اگه بزارین امتحان میدم و اگر هم نمیزارین، مشکلی نیس بعدا امتحان میدم. اینو که گفتم :) مسئول فک کرد که من هیچ چیزی بارم نیس و هیچی هم بلد نیستم، بعدش از نگهبانی پرسید که کسی امتحانشو داده یا نه و با پاسخ منفی نگهبان، به من گفت که عیب نداره و میتونی امتحان بدی و دیگه دیر نکن. منم با جواب کلیشه ای که همه میدن وارد سالن امتحان شدم و امتحامو دادم.

   زمانی که توی راه به محل امتحان بودم، فقط با خودم میگفتم درسته کوتاهی از خودم بوده ولی حتما یه دلیلی داشته که من جا موندم و دیر میرسم و به خدا گفتم خدایا خودت درستش کن و بعد از اینکه این اتفاق افتاد واقعا حس کردم که خدا هواسش به من هس و یه رابطه خیلی دوست داشتنی بین من و اون وجود داره.

   پ.ن : ممنون از اینکه به این اتفاقی که توی زندگیم افتاد، اهمیت دادین و تا اینجا خوندینش‌و تنها هدف من از این متن همون یک خط آخر بود که گفتم و امیدوارم که خوشتون اومده باشه. :)

همتونو دوس دارم!!!