مدت هاست که برایت 
چیزى ننوشته‌ام...
زندگى مجال نمى‌دهد، غم نان!
با وجود این، 
خودت بهتر مى‌دانى
نفسى که مى‌کشم تو هستى؛
خونى که در رگ هایم مى‌دود و حرارتى که نمى‌گذارد یخ کنم...
امروز بیشتر از دیروز دوستت
 مى‌دارم و فردا بیشتر از امروز...
و این، ضعف من نیست، 
قدرت تو است...